مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای خنده داری نیز صادر می فرمایند! که خواندن آنها خالی از لطف نیست...
هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!
ـ پوشیدن کمربند ایمنی حرام است!زیرا مانع قضا و قدر می شود!!!
ـ شستن گوشت قبل از پختن بدعت است.
ابن تیمیه: شستن گوشت بدعت است، چنانکه اصحاب پیامبر رضوان الله علیهم در عهد پیامبر(ص) گوشت را بدون شستن می پختند و می خوردند.
عبد الله النجدی: فوتبال حرام است مگر با این شروط و ضوابط.
سوال: ...جوانانی که چیزی از تقوا نمی دانند و به وقتشان اهمیتی نمی دهند و می گویند می خواهیم فوتبال بازی کنیم، می پرسند شروط و ضوابط بازی فوتبال چیست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتیان و دشمنان دین مثل آمریکا و روسیه و.. نیفتیم.
جواب: به آنها می گوییم اگر اصرار دارید بازی کنید و وقت خود را بگذرانید، باید شروط و ضوابط ذیل را رعایت کنید:
اول: خطوطی چهار طرف دور زمین نباشد؛ زیرا این خطوط ساخته کفار و قانون بین المللی فوتبال است!
دوم: کلماتی که کفار و مشرکان به عنوان قانون بین المللی فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتی و کرنر و ...، گفته نشود زیرا گفتن این کلمات حرام است و هر کس که اینها را بگوید تنبیه و باید از بازی اخراجشود و باید به او گفته شود که به کفار و مشرکین شبیه شده ای...
سوم: هر کس از شما که در اثناء بازی افتاد و دست یا پایش شکست، یا دستش به توپ خورد بازی به خاطر او نباید متوقف شود و به کسی که او را انداخته کارت زرد یا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن یا ضربه دیدن باید به قاضی شرع مراجعه شود تا آن بازیکن حق شرعی خود را همانطور که در قرآن است بگیرد و شما باید شهادت دهید که فلانی عمداً دست یا پای او را شکست...
چهارم: نباید در تعداد بازیکنان با کفار و یهود و نصارا و خصوصاً امریکای خبیث تبعیت کنید، به این معنا که نباید با یازده نفر بازی کنید، بلکه باید بر این تعداد اضافه یا کم کنید.
پنجم: باید با لباس خواب یا غیره خودتان و بدون شورت ها و پیراهن های رنگارنگ و شماره دار بازی کنید، زیرا این لباسها لباس اسلامی نیست، بلکه لباس کفار و غرب است.
ششم: هر کدام از شما که این شروط و ضوابط را رعایت کرد باید قصدش از بازی فوتبال تقویت بدنی برای جهاد فی سبیل الله و آمادگی برای زمانی باشد که به جهاد فراخوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادی از پیروزی ظنّ.
هفتم: نباید زمان بازی را 45 دقیقه قرار دهید، شما باید با کفار و فاسقان مخالفت کنید و در هیچ چیز مشابه آنان نباشید.
هشتم: نباید در دو نیمه 45 دقیقه ای بازی کنید، بلکه در یکیا سهنیمه بازی کنید تا مخالفت شما با کفار محقق شود.
نهم: هنگامی که یکی از دو تیم بر دیگری غلبه نکرد (تساوی بازی) و آنطور که شما می گویید توپ به دروازه ای وارد نشد، نباید برای بازی وقت اضافی یا پنالتی در نظر بگیرید (تا یکی پیروز شود)، بلکه بلافاصله بازی را تمام کنید، زیرا بازی به این طریق عین اجرای قوانین بین المللی فوتبال است!
دهم: در بازی فوتبال شخصی را به عنوان داور انتخاب نکنید، زیرا بعد از لغو قوانین بین المللی همچون گل و اوت و پنالتی و کرنر و... وجود او دلیلی ندارد! بلکه بودن او تشبّه به کفار و یهود و نصار و اطاعت از قوانین بین المللی است.
یازدهم: نباید در اثناء بازی، گروهی از جوانان جمع شوند و شما را تماشا کنند، چون قصد شما ورزش و تقویت بدنی است پس دلیلی ندارد آنها شما را نگاه کنند! هر چند که بگویید آنها باعث تشویق شما در تقویت بدنی و آمادگی برای جهاد هستند، به آنها بگویید بروید دنبال منکرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذارید ما بدنمان را قوی کنیم!!!
دوازدهم: هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!
سیزدهم: دروازه باید به جای دو تیرک، سه تیرک داشته باشد، تا مشابه کفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بین المللی طاغوتی سازمان فوتبال محقق شود.
چهاردهم: هنگامی که بازیکنی مصدوم شد، نباید بازیکن دیگری را جایگزین او کرد، زیرا این روش، ساخته کفار و مشرکین در آمریکا و ... است.
اینها بعضی از شروط و ضوابطی است که مانع تشبّه به کفّار و مشرکین در بازی فوتبال می گردد... من به اجرای این شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمی کنم، بلکه اینها در واقع برای کسی است که توان انجام ورزش های شرعی را ندارد و برای مؤمن صادق، ادلّه نقلی و عقلی مبنی بر تشبّه فوتبال به کفّار کافی است، زیرا انجام بازی فوتبال بغض انسان را نسبت به کفّار متزلزل می سازد، ولی جوانان این امر را شادی و بازی می پندارند (و تحسبونه هیناً و هو عند الله عظیم...).
در پایان امیدوارم که این پیامبرای جوانان و دیگران مؤثر و مفید باشد. اللّهم آمین.
به قلم: عبد الله النجدی
ریاض-ربیع الاول1423هـ
تحریم اهداء گل ـ هیئت علمای ارشد
بسم الله وحده و الصّلاة علی خیر خلقه محمد صلّی الله علیه و سلّم،
و بعد: فتوای کمیته دائم علمای ارشد کشور توحید (که خدا ایشان را یاری نموده و عزّت داده و دشمنانشان را ذلیل گردانده است).
این فتوا در تحریم این گلهای خبیث به دلیل بوهای تحریک آمیزی که دارند و به سبب اینکه این کار تقلید از غرب ملعون و مسخ هویّت اسلامی ناب شمرده می شود، است. از خدا می خواهیم که امّت اسلام را از این فتوا بهره مند سازد و حجت را بر آنها تمام کند، والله المستعان!
متن فتوا:
شماره فتوا:21409
تاریخ:21/3/1421
الحمد لله و الصلاة و السلام علی من لا نبیّ بعده.
و بعد، کمیته دائم پژوهشها و فتواهای علمی از سؤال مستفتی محمد عبد الرحمن العمر از حضر ت مفتی کلّ آگاه شد که از سوی دبیرکلّ هیئت علمای ارشد با شماره 1330 و در تاریخ 21/3/1420 به این کمیته ارائه شده است.
متن سؤال:
در بعضی از بیمارستانها، اماکنی برای فروش گل وجود دارد، و ما عیادت کنندگانی را می بینیم که دسته های گل را به بیماران تقدیم می کنند، این کار چه حکمی دارد؟
در طول قرون متمادی اهداء گل (طبیعی یا مصنوعی) هیچگاه جزء سنّت عیادت از بیماران نبوده و این عادتی است که از بلاد کفر وارد شده و عدّه ای که ایمان ضعیفی داشته اند، از آنها تأثیر گرفته و این عادت را انتقالداده اند. حقیقت این است که بردن گل نفعی برای بیمار ندارد، بلکه تشبّه و تقلید محض از کفّار محسوب می شود و نه هیچ چیز دیگر، و فقط خرج کردن پول در غیر راه درست است که این اعتقاد فاسد را به دنبال دارد که این گلها باعث شفا می شود! بر این اساس نباید از گل در مورد مذکور استفاده کرد، نه به صورت فروش و نه خرید و نه اهدا...
برنابا «يوسف ژوزف بن لووي بن ابراهيم» يهودي از سبط لووي، از قبرس است. وي مزرعهاش را فروخت و آن را به پاي شاگردان مسيح ريخت.5 به تقوا و درستكاري شناخته شد و سفر اعمال او را «يوسفي كه از جانب فرستادگان برنابا خوانده شد» ناميد.6 و هنگاميكه پولس ادعا كرد، مسيح را ديده و به اورشليم بازگشت تا به شاگردان نزديك شود، برنابا مسئوليت معرفي او را به شاگردان بر عهده گرفت.7
و برنابا براي تبليغ و دعوت نيكوكار و صالحي بود كه مملو از روح القدس و ايمان به خداي بود، بنابراين جمع قابل توجهي به خداي ايمان آوردند.8 سپس به همراه شائول (پولس) يك سال كامل به طرسوس رفت (اعمال 15/29)، پس از اين مشاجره نام برنابا از عهده جديد محو شد.
مورخان يادآوري ميكنند كه وفات او به سال 61 م. در قبرس به وقوع پيوست. بتپرستان او را سنگسار كردند و همين باعث مرگ او شد، پسر خواهرش «مرقس انجيلي» نيز او را به خاك سپرد.
رسالههاي پولس و «لوقا» كه هيچ يك مسيح را نديدهاند، چگونه معتبر به شمار ميآيند، در حالي كه سخنان برنابا كه در ايمان و درستي و مصاحبت و همنشيني با مسيح برايشان سبقت نمود، معتبر نيست!
در سال 366 دستوري از «پاپ دماسوس» پيرامون عدم مطالعه انجيل برنابا صادر شد، مجلس كليساهاي غربي نيز در سال 382 و «پاپ انوسنت» در سال 465 و «پاپ گلاسيوس اول» در سال 492 مطالعه برخي از انجيلها را تحريم كردند كه انجيل برنابا نيز جزء اين انجيلها بود.
انجيل برنابا براي قرنهاي طولاني محو شد، تا اينكه «فرامينو» راهب ايتاليايي، در اواخر قرن شانزدهم بر نسخهاي از آن در كتابخانة «پاپ استكوس پنجم» در واتيكان دست يافت، كه آن را مخفي نمود و با آن خارج شد و اسلام آورد و ديگر نامي از اين نسخه برده نشد.
در سال 1709 «كريمر» يكي از مستشاران تزار روسيه بر تنها نسخهاي دست يافت كه امروزه از انجيل برنابا در دست است كه در سال 1738 به وين منتقل شد، اين نسخه در 225 صفحه، در دو جلد و به زبان ايتاليايي نوشته شده است.
یهودیان و بعد مسیحیان شورایی تشکیل دادند و اضافاتی را رد و کتابهایی تأیید شد و نسخه تأیید نشده و حذف شده بعدا به اپوکریفا (apocrypha) مشهور شد به معنای مخفی و پوشیده است و اینها جنبه غیر قانونی دارد
نکته : هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید کتابهای اپوکریفایی هست منتها یهودیان و مسیحیان پروتستان کتابهای اپوکریفا را به کلی کنار انداختند و به آن توجهی ندارند و مسیحیان ارتودوکس و کاتولیک موضع متعادل تری نسبت به این کتابها گرفتند و اینها را به عنوان قانون ثانوی در کنار بقیه عهدین پذیرفته اند
اناجیل اپوکریفایی
نامه ها و رساله های اپوکریفایی
انجیل عبرانیان
اعمال پطرس
انجیل مصریان
اعمال پولس
انجیل پطرس
اعمال یوحنا
انجیل مرقیون
اعمال توماس
انجیل توماس
اعمال اندریاس
انجیل فیلیپس
مکاشفه دوم یوحنای رسول
انجیل کودکی
رساله کلمنت
انجیل کودکی عربی. 5م. ساخت پرنده گلي و زنده شدن آن
ما مسلمانان بسياري از احكام خود را از روايات مي گيريم . كتاب و سنت با هم . در يهوديت نيز همين گونه است . علاوه بر كتاب ، يك مجموعه اي شبيه سنت ما دارند با عنوان تلمود كه حجمي با حجم كتاب بحار الانوار دارد .
وقتي كه بخت نصر به دولت يهودا حمله كرد قدس را از بين برد و كتاب هاي عهد عتيق را هم آتش زد. برخي از يهوديان را به اسارت گرفتند و به بابل آوردند. اين اشخاص به درخانه علماي ديني شان مي آمدند و احكام را مي پرسيدند. سوالات ديني و شرعي خود كه در عهد قديم نبود را از سنهدرين مي پرسيدند.
سنهدرين چيزي مانند شوراي استفتاي مراجع تقليد است . شوراي استفتا مباني فقهي و اصولي مرجع را مي داند وبر آن مباني پاسخ سوالات را مي دهد. سنهدرين نيز شورايي مركب از علماي يهود بود كه در دوران اسارت شكل گرفته بود تا پاسخگوي سوالات مردم باشد. آنان احساس ميكردند پاسخ همه سوالات را نمي توان از عهد عتيق گرفت . لذا غير از آنچه در عهد عتيق است به سنت شفاهي نيز روي آوردند.
سنت شفاهي ، كلماتي بوده است كه حضرت موسي ع فرموده و سينه به سينه نقل مي شده است .
وقتي بخت نصر به قدس حمله كرد ، علما احساس كردند كه لازم است اين سنت شفاهي براي اين كه از دست نرود ، مكتوب شود ......
در كنار تمام صحنههاي زيباي قرائت دعاي فرج امام زمان(عج) در ميدان لؤلؤ ، اينك بحرين شرايط مظلومانهتري را به خود گرفته و تمام شيعيان و مسلمانان واقعي در بحرين شرايط سختي را تجربه ميكنند.
اما اين شرايط، به گونهاي ديگر مسبوق به سابقه است و آن هنگامي است كه پادشاه بحرين ميرفت تا با دسيسه وهابيون زمانه خود، شيعيان بحرين را به شهادت برساند اما با عنايت مستقيم امام زمان(عج) شيعيان بحرين نجات يافتند.
اين واقعه كه با عنوان قضيه انار در روضههاي مرحوم كافي معروف است، حكايت از حضور يك ناصبي متعصب و دشمن اهل بيت پيامبر(ص) به عنوان وزير حاكم وقت بحرين دارد كه از هيچ دسيسهاي جهت ضربه زدن به شيعيان كوتاهي نميکرد و در مهمترين دسيسهاش، اناري را خدمت حاكم ارائه ميكند كه با حك شدن برجسته مطالبي خلاف عقايد شيعيان بر روي آن و جلوه دادن آن به عنوان معجزه الهي و دليلي بر بطلان شيعيان، حاكم را قانع مينمايد كه در صورت عدم پاسخ مناسب شيعيان در برابر اين واقعه يا شيعيان مطيع خواستههاي آنها شده يا كشته شوند.
چه خوش است نمازها را به جماعت بخوانیم، دوستان تو این بخش من اهمیت، ثواب و آثار نماز جماعت رو براتون نوشتم. امیدوارم با خوندن این مطالب شما هم جزء نماز جماعت گزاران باشید. که به نظر من خیلی ثواب داره، و حتی با این کار میتونیم آخرتمون رو تضمین کنیم. خب بریم سراغ مطالب ارزشمندی در این مورد.
اهمیت نماز جماعت در روایات مختلف
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: به خاطر انجام دادن هفت کار، جبرییل آرزو داشت کاش از فرزندان آدم(ع) بود، یکی از آن کارها، خواندن نماز با جماعت است.
ربیع بن خیثم با آن که فلج شده بود از نماز جماعت دست بر نمی داش، هر روز دست او را می گرفتند و او پای بر زمین می کشید و خود را به نماز جماعت می رساند. شخصی به او گفت: اگر در خانه نماز بخوانی بهتر است و بر تو حرجی نیست. ربیع گفت: هر کس صدای (حی علی صلاه) راشنید لازم است که اجابت کند، اگرچه در رفتن به زحمت بیفتد.
رسول خدا(ص) فرمودند: خدای متعال می فرماید: ای امت محمد در هر جا که هستید با گروهی از مردم به نماز جماعت مشغول شوید.
لقمان به فرزندش فرمود: پسرم نماز را به جماعت بخوان اگر چه روی نیزه باشد.
امام صادق(ع) فرمودند: نخستین جماعتی که برگزار شد، روزی بود که رسول خدا(ص) داشت نماز می خواند و علی بن ابی طالب امیر المومنین(ع) همراه آن حضرت بودند.
شیعیان ما را به مواظبت نمودن نماز اولوقت امتحان نمایید.
در روایتی نقل شده است که حضرت عزرائیل (ع) فرمود:
« هر کس بر نماز اولوقت مواظبت نماید من خودم هنگام مرگ شهادتین را بر زبانش جاری می سازم. خودم شیطان را از او دور می سازم.»
ثواب نماز جماعت
روزی بعد از نماز ظهر جبرئیل(ع) با هفتاد هزار ملک بر پیامبر- صلی الله علیه و آله- نازل شد و عرض کرد:
پروردگارت ترا سلام می رساند و دو هدیه برایت فرستاده « مضمون روایت»: یکی سه رکعت نماز وتر(دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر که بعد از نماز شب خوانده می شود) و دیگری نماز جماعت.
پیامبر- صلی الله علیه و آله- فرمودند: ثواب نماز جماعت چه قدر است؟
جبرئیل(ع) عرض کرد:.................................
در اداره های ما، بیکاری، کم کاری و رشوه خواری وجود دارد. معلوم است کسی که رشوه بخورد یا در اداره، کم کاری و بدکاری داشته باشد، درآمد او حرام است و دختر و پسر او در اثر لقمه حرام، دچار بیعفّتی می شوند و بدتر اینکه، بیعفّتی نزد آنان، تبدیل به ارزش می شود؛ با مسجد و معنویات سر و کار ندارند و روحانیت را خرافت می دانند، شبانه روز مشغول تلفن همراه خود هستند که برای برخی جوانان، خانه شیطان شده است.
آیت الله مظاهری، مرجع تقلید عالم تشیع در جلسه درس اخلاق خود ورود مال حرام به زندگی انسان را سبب سقوط و تباهی دانست.
آنچه در ذیل می آید گزیده ای از مباحث مطرح شده در این جلسه است:
عروج روحانی انسان
هدف از خلقت انسان این است که عروج کند و بُعد جسمی او براق شود و حرکت کند و برسد به جایی که به جز خدا نداند. یعنی برای حرکت استکمالی و غیر متناهی خلق شده و اگر در راه بیفتد، تا خدا، خدایی می کند حرکت استکمالی و رو به قرب او ادامه خواهد داشت.
در واقع، انسان برای صعود خلق شده اما متأسفانه گاهی با اختیار خودش، به جای صعود، راهی را انتخاب میکند که به سقوط او منتهی میشود و اگر توجه پیدا نکند، سقوط او ابدی خواهد بود و به پستترین و نازلترین طبقه جهنّم میافتد.
ذره ای انحراف از راه مستقیم، منجر به سقوط انسان میشود. در جمله "اهدنا الصّراط المستقیم" که دستور داده شده در نماز بخوانیم و باید توجه به معنای آن داشته باشیم، از خداوند می خواهیم که حالت انحراف- چه به چپ و چه به راست- برای ما پیدا نشود و توفیق الهی را ضمیمه همّت خویش کنیم تا به مقصد برسیم.
اگر همّت و توفیق به صورت توأمان باشد، هدایت عنائیه پروردگار دست انسان را میگیرد و او را در راه مستقیم که از مو باریکتر، از آتش سوزنده تر و از شمشیر برنده تر است، هدایت میکند تا به لقای خداوند سبحان نائل شود. موفقیت در این راه، محتاج توجه است و تمسّک به قرآن و عترت (علیه السلام) نیز راهنمای او و توسّل به اهلبیت (سلام الله علیها) راهگشای وی خواهد بود.
على بن ابى حمزه مىگويد: دوستى داشتم كه در دستگاه بنى اميه نويسنده بود، از من خواست از حضرت صادق عليه السلام براى او وقت ملاقات بگيرم، حضرت اجازه داد. چون وارد شد سلام كرد و نشست و عرضه داشت: فدايت شوم، در ادارات بنى اميه نويسنده بودم و از اينرو مال فراوانى به دست آوردم.
حضرت فرمود: اگر بنى اميه كسى را نمىيافتند تا در تمام امور به آنان كمك دهد، امر مال و غنيمت و مسئله جنگ و امور سياسى و اجتماعى، قدرت غارت كردن حق ما را نداشتند، اگر مردم آنان را رها مىكردند چيزى جز آنچه در دست داشتند، نمىيافتند.
جوان عرض كرد: فدايت شوم راهى براى خروج از مال حرام جهت من هست؟
فرمود: اگر راهنمايى كنم مىپذيرى؟ عرضه داشت: آرى، فرمود: از آنچه از اين راه به دست آوردهاى بيرون شو، اگر صاحبان مال را مىشناسى به آنان برگردان، اگر نمىشناسى از جانب آنان صدقه بده، در اين صورت من بهشت را براى تو ضامنم!
قرآن كریم، از خرافات با عنوان «اساطیر» یاد كرده است. «اساطیر» به معنای «اباطیل» و سخنان بیهودهای است كه هیچ پایه و اساسی ندارند[1] و مراد از «اساطیر» نوشتههای باطل، حكایتهای دروغ، افسانههای بیاساس میباشد. «اساطیر» از ریشه «سطر» و جمع الجمع است و «اساطیر» به گفته راغب جمع «اسطوره» است.[2]
قرآن كریم، به مناسبتهای مختلف از «خرافات» با عنوان «اساطیر»، یاد كرده است چنانكه میفرماید: «...یَقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِین؛[3]... و كافران میگویند اینها افسانههای پیشنیان است.
در جایی دیگر میفرماید: «لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِین؛[4] این وعدهای است كه به ما و پدرانمان از پیش داده شده،اینها همان افسانههای خرافی پیشینیان است».
و نیز در سورهها و آیات دیگر مانند: انفال، 31؛ نحل، 24؛ مؤمنون، 83؛ فرقان، 5؛ احقاف،17؛ قلم،15؛ مطففین،13؛ كلمه «اساطیر» به معنای افسانهها و خرافات آمده است كه غالباً از ناحیه كفار و مشركان به پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و كتاب مقدس قرآن نسبت داده می شده است.
این قبیل کارها اموری برای دفع بلا و چشم زخم محسوب می شود ؛ در نتیجه بد نیست ابتدا به اصل مساله چشم زخم نگاهی دقیق بیندازیم :
در عصر پیامبر(ص) میان قبیله بنی اسد بد چشمانی بودند که چشمان شان اثرات به خصوصی در اشیا مینهاد. اینان تصمیم گرفتند با چشم خویش پیامبر را صدمه و زیان بزنند که آیه: «و إنْ یکاد الّذین...»(1) نازل شد.
در هر حال اصل تاثير گذاري چشم امري حقيقي است، چنان كه حضرت یعقوب به فرزندانش فرمود: «ای فرزندانم! از یک در داخل نشوید و از درهای گوناگون وارد شوید».(2) مفسران نقل نمودهاند که وي بیم آن داشت که مردم به فرزندانش رشک برده و مورد چشم زخم واقع شوند، زیرا احتمال میداد که وقتی یازده برادر جوان و رشید با هم وارد بر عزیز مصر شوند، مورد چشم زخم قرار گیرند.(3)
امیرمؤمنان میفرمایند: «چشم زخم حق است . توسّل به دعا برای دفع آن نیز حق است».(4)
حقیقت این مسئله از دیدگاه دانش بشری به طور دقیق و کامل مشخص نمیباشد،اما نظریه هایی ابراز شده ، از آن جمله بعضی از دانشمندان معتقدند در برخی از چشمها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته است که کارآیی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد. اگر چه مسئله از جهت علمی کاملاً روشن نباشد، اما جایی برای انکار اصل این عامل وجود ندارد . اما مهم راه كارهاي مقابله با اين امر خطرزا است .
در روایات وارد شده که پیامبر برای دفع اين خطرات از امام حسن و امام حسین(ع) این دعا را خواندند: «أعیذکما بکلمات التامة و أسماء اللَّه الحسنی کلّها عامة، مِن شر السامة و الْهامة، و مِن شرِّ کل عینٍ لامة، و مِن شر حاسدٍ إذا حسد؛
شما را به کلمات تامه و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد ورزد میسپارم».(5)
پخش فیلمهای خصوصی و عروسی در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان
پخش فیلمهای خصوصی و عروسی در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و فریب افراد ساده لوح با سودای شهرت و دریافت پول، دام جدید گردانندگان این شبکهها برای ترویج بیبند و باری است که تنها ارمغان آن برای مخاطبان متلاشی شدن کانون خانواده و به حراج گذاشتن آبروی آنهاست.
به گزارش خبرنگار مهر، چندی قبل برای اولین بار یکی از شبکههای ماهواره ای فارسی زبان با اجرای مسابقات رقص، آواز و پخش فیلم های خصوصی اقدام به جذب جوانان و مخاطب برای تبلیغات خود کرد. مدیران این شبکه مدعیند افراد با ارسال فیلم های خانوادگی به ویژه مراسم خواستگاری و عروسی خود می توانند هزار دلار دریافت کنند. در این میان برخی افراد ساده لوح در دام افتاده اند و برای دریافت پول فیلم های خانوادگی را به دفتر این شبکه ارسال کرده اند اما نه تنها پولی به آنها پرداخت نشده بلکه عواقب آن زندگی خانوادگیشان را دچار مشکلات مختلفی کرده است.
رضا ــ ن یکی از جوانانی است که فیلم ازدواج خود را برای این شبکه ارسال کرده است. او پس از پخش شدن فیلمش دچار مشکلاتی شده و به پلیس مراجعه کرده است." پس از ازدواج با مشکلات مالی روبرو شدم. وقتی تبلیغ ارسال فیلم را در یکی از این شبکه ها دیدم مسئله را با همسرم درمیان گذاشتم، او مخالفت کرد اما پس از مدتی موافقت کرد و فیلم را ارسال کردیم. همه چیز زندگی مان خوب بود اما با گذشت چند روز از پخش فیلم مزاحمتها برای من و همسرم آغاز شد. دیگر خسته شده ام و می خواهم از دست مزاحمان شکایت کنم."
بشر از آن هنگام كه ابتدایی ترین جوامع را تشكیل داد، همواره در درون خویش آرزومند جامعه ای آرمانی و به تبع آن شخصیتی بوده كه بتواند چنین جامعه ای را تشكیل دهد. این شخص در حقیقت همان منجی موعود است كه در ادیان و فرهنگ های اقوام و ملل مختلف با تلقی ها و نگرش های گوناگون به صورت های متنوعی معرفی شده است.
اندیشه تشكیل جامعه ای عاری از ظلم و ستم و تبعیض كه در آن معیارهای عالی معنوی و انسانی یا به عبارتی دموكراسی واقعی حاكم باشد، از دیرباز در ذهن بشر از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است. از زمانی كه افلاطون در آرای خویش مدینه فاضله را عنوان می كند، تا قرن ها بعد كه این اندیشه به صورت "یوتوپیا" یا شهر آرمانی در آثار نویسندگان و فلاسفه تجلی می نماید، می توان جلوه های گوناگونی از چنین تفكری را بازیافت.
به عبارتی، می توان به جرأت اذعان داشت بشر از آن هنگام كه ابتدایی ترین جوامع را تشكیل داد، همواره در درون خویش آرزومند جامعه ای آرمانی و به تبع آن شخصیتی بوده كه بتواند چنین جامعه ای را تشكیل دهد. این شخص در حقیقت همان منجی موعود است كه در ادیان و فرهنگ های اقوام و ملل مختلف با تلقی ها و نگرش های گوناگون به صورت های متنوعی معرفی شده است. در این نوشتار تلقی های مختلف اندیشه موعود ـ البته به جز آنچه در عقاید اسلامی مطرح است ـ را به اختصار بررسی و تبیین خواهیم كرد.
عرفان کاستاندا عرفان کاذبی دیگر در عصر عقل و اندیشه
عرفان سرخ پوستي داراي يك سري اعمال مخصوصي است و طبق آموزههاي مرشد به سالك انجام ميگيرد، تا سالك خوي مورد نظر مرشد را پيدا كرده و به اصطلاح آنان «مقدس» گردد.
اين مسلك هيچ سند و مدرك معتبري ندارد. بلكه بيشتر از طريق خاطرات و گزارشهايي است كه بعضي افراد از طريق سرخ پوستان نقل ميكنند، كه بعضاً خود آنان وجود خارجي نداشته، يا حداقل خيليها انكار نمودهاند. اين عرفان از خرافات شكل گرفته تا واقعيت و حداقل اين كه رازآلود بوده و داراي يك سري ويژگيهاي مثبت و منفي است كه در ذيل به آنها اشاره ميكنيم:
الف ـ ويژگيهاي مثبت: بعضي ويژگيهاي مثبت را ميتوان در اين عرفان يافت كه در زندگي مادي و معنوي، ميتواند مؤثر باشد.
از آنجا که در روايات، پنهانزيستي آن امام بزرگوار، رازي از رازهاي خــداوند سبحان دانسته شده و دربــارة چگونگي غيبت، ديدگاههاي متفاوتي ذکر شده،درباره ملاقات با آن حضرت در عصر غيبت، نگاههاي مختلفي ارائه شده است. دانشوران شيعه، عمر آن حضرت را به چهار دورة متفاوت تقسيم كردهاند.
ملاقات با حضرت مهدي (عليه السلام)
از آنجا که در روايات، پنهانزيستي آن امام بزرگوار، رازي از رازهاي خــداوند سبحان دانسته شده و دربــارة چگونگي غيبت، ديدگاههاي متفاوتي ذکر شده، دربارة ملاقات با آن حضرت در عصر غيبت، نگاههاي مختلفي ارائه شده است.
دانشوران شيعه، عمر آن حضرت را به چهار دورة متفاوت تقسيم كردهاند.
ظهور و قيام و انقلاب جهاني امام مهدي (عليه السلام) نشانههايي دارد. دانستن اين علايم، آثار مهمي در پي خواهد داشت، چرا كه اين نشانهها نويدبخش فرج مهدي آل محمد(صلي الله عليه و آله وسلم) است و وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دلهاي منتظران پرفروغتر خواهد كرد.
همچنين اين نشانهها معيار خوبي براي تشخيص مدعيان دروغين مهدويت است. بنابراين اگر كسي ادعاي مهدويت كرد ولي قيام او همراه با اين نشانهها نبود، به سادگي ميتوان به دروغگو بودن او پي برد.
نشانههاي ظهور به دو دسته تقسيم ميشوند:نشانههاي حتمي و نشانههاي غير حتمي. چنانكه فضيل بن يسار از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه فرمودند:
«إنَّ مِنَ الأُمورِ أموراً مَوقوفَةً وَ أموراً محتومةً وَ أنَّ السُّفياني مِنَ المحتوم الّذي لابُدَّ منهُ»؛[1] «به درستي که بعضي از امور، امور موقوف (غير حتمي) هستند و بعضي امور حتمي و به درستي که سفياني از امور حتمي است که چارهاي از آن نيست.»
وقتي در قرآن به آيه مباركه (و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين) رسيدم به اين معني كه تر و خشكي نيست كه در قرآن نباشد مطمئن شدم كه حتما راجع به گروهي كه تحت عنوان بهاييت مسلمانان را فريب داده و براي خود قصر و تشكيلاتي راه انداخته اند نيز نشانه و آياتي در قرآن وجود دارد. بالاخره به آيات زير رسيدم:
سوره مدثر آيات 29 الي 31 : لواحه للبشر. عليها تسعة عشر.
ترجمه: ( لوح دهنده است به مردم. بر اوست عدد نوزده.)
اين آيات بلافاصله بعد از آيات مربوط به كافر معاند وليد وحيد آمده و عاقبت وحيد را دوزخ و سقر بيان كرده اند. جالب استكه ازل نيز وحيد نام داشته و حسينعلي بها بواسطه اينكه نامه هايي كه به مردم ميداد الواح ناميد لواحه يعني لوح دهنده بوده است و از همه مهمتر اينكه عدد نوزده عدد رسمي بهاييت است. تعداد ماههاي سال؛ تعداد روزهاي ماه؛ مقدار مهريه زنان؛ مقدار جزاي نقدي؛ همگي نوزده است و نوزده مطابق لفظ بهايي است. اين آيات و آيات قبل و بعدش در توصيف دوزخ آمده اند. عجب دلالتي بر آتش و اهل آتش!
شايد با بيان يافتن آيه مذكوره دوباره به اين حقيقت پي ببريم كه اين قرآن معجزه اي جاويد است كه هر لحظه و هر روز با بيان نكاتي گرانبها از جديدترين يافته هاي پزشكي و علمي گرفته تا پيشگويي حوادث آيندگان جلوه اي از وحي الهي از آن خارج و منتشر ميگردد. در باره بهاييت هم يك نكته را متذكر ميشوم. قرآن بيش از شش هزار آيه دارد. بهاييها مانند كسي كه چيزي براي از دست دادن نداشته باشد هر روز آيه اي از قرآن را دستخوش هجوم قرار داده و در جمعهاي خصوصي خودشان به استهزا گرفته اند كه شنيده اي فلان آيه هم در قرآن در تأييد امر بهايي است؟ بي خبر از اينكه قدماي آنها در دوزخ هنوز به يكي از اتهامات خود نيز پاسخ نداده اند و آتش شعله ور جهنم هر لحظه انتظار اقدام آنان را ميكشد و خدا و فرشتگان و همه مردم هم بر آنها لعنت ميفرستند. بسياري از آيات مورد استناد آنها با يكبار خواندن از روي قرآن و در جريان قرار گرفتن شأن نزول و ترجمه آن كاملا مشخص ميشوند. بعضي از موارد را در اينجا آورده ام و اگر استنادات جديدي از آنها بدست آمد و براي اين حقير ارسال شد حتما در مقوله اي جداگانه به توضيح شبهات خواهم پرداخت؛ هر چند كه شيطنت اين قوم ضاله تمامي ندارد:
سوره هود آيه 7 : و هو الذي خلق السماوات و الارض في سته ايام و كان عرشه علي الماء ليبلوكم ايكم احسن عملا. و لئن قلت انكم لمبعوثون من بعد الموت ليقولن الذين كفرو: ان هذا الا سحر مبين
ترجمه آيه: و او خدايي است كه آسمانها و زمين را در مدت 6 روز آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را آزمايش كند كه عمل كداميك از شما بهتر است. و اگر بگويي: حتما بعد از مرگ زنده خواهيد شد همانا كافران خواهند گفت: اين سخن جز سحري آشكار نيست.
تفسير بهاييت: حسينعلي بها پس از استقرار در عكا از طرف مريدان باغي عايدش شد كه خود آنرا باغ فردوس ناميده بود و در آنجا نهري روان بود. فرمان داد تختي چوبين بر روي نهر زدند و مريدان آنرا مفروش گرداندند. وي هر هفته يكي دو روز در آن باغ رفته ناهار بر سر تخت ميخورد و حوله بر سر كشيده خواب قيلوله مينمود. روزي دو برادر و چهار پسر خود را صدا زده آنان را فرمان داد تا اهل بها را خبر دهند كه راز اين آيه كه گفته (و كان عرشه علي الماء) امروز بر ملا شد كه مقصود اين خدا و اين نهر آب و اين تخت است.
مشـرق -"آرش حجازی" همان پزشکی است که چند روز قبل از مرگ "ندا آقاسلطان" به ایران آمد و در لحظه مرگ ندا آقاسلطان نیز در کنار او بود و بعد از این حادثه فوراً به خارج از کشور فرار کرد و سر از بی بی سی فارسی در آورد ، البته نامبرده:«مترجم انحصاری داستان های]پائولو کوئلیو[ نویسنده برزیلی و دارای مجوز رسمی از شخص کوئیلو برای ترجمه و البته از موسسین انتشارات کاروان ]انتشارات رسمی پخش آثار کوئلیو[ است.» این مظنون به قتل ندا آقا سلطان، در روزهای اخیر نیز با اطلاع رسانی دروغ، خبر از ممنوعیت انتشار آثار این نویسنده را داد به طوری که کوئلیو در وبلاگش نوشت: «آرش حجازی به او اطلاع داده که بر اساس تصمیمی خودسرانه! پس از 12 سال کتاب هایش ممنوع شده است.»
ابتدابايديادآورشويم كه مادرنقدواشكالات يوگابه عنوان عرفان مطالبي درهمين بخش آورده ايم.يعني هرچندكه امروزه يوگادركشورمابه عنوان ورزش مطرح شده است؛امادركشورهندكه مهديوگااست برداشت يوگيها طورديگري است؛وماهمان برداشت هندي ازيوگاراكه به عنوان عرفان آنرامطرح ميكنند؛قبول نداريم وموردنقدهاي اساسي ومبنايي است. امابه هرحال مانظربزرگان يوگارابراي شمانقل ميكنيم:
استادان برجسته يوگا،درتوضيح يوگا ميگويند:
«براي رسيدن به تعالي،مي بايست جسم وروح انسان يكي شود. درصورت يكي شدن جسم وروح است كه شخص به كمالات انساني،تهذيب اخلاق وسلامت جسم وذهن نايل ميشود... دريوگاادعامي شودكه انسان ازطريق يوگابه خودآگاهي رسيده،به خويشتن خويش پي مي¬بردوبه شناخت وديدن حقيقت توانمند مي شود.» مروجين اصلي يوگااين مكتب رانه فقط يك ورزش،بلكه معبري براي وصول به حقيقت مي دانند:
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مذهبی و دینی
و آدرس
www.hozoor260.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
ورود
اعضا:
خبرنامه وب سایت:
برای ثبت نام در خبرنامه
ایمیل خود را وارد نمایید
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 128858
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1